درمان های موج سوم | رویکردهای درمانی موج سوم کدامند؟
امروزه رواندرمانیهایی که بر پذیرش و ذهنآگاهی مبتنی است، به عنوان درمان های موج سوم شناختی– رفتاری شناخته میشوند. درمانهای موج سوم با خیزش درمانهای رفتارگرایی مبتنی بر اصول شرطیسازی عاملی و پاسخگر شروع شد. و این پدیده را به گونهای میتوان واکنشی به رویکردهای روانتحلیلی تلقی نمود. این درمانها طیف گستردهای از درمانها را شامل میشود و فقط محدود به درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد، رفتاردرمانی دیالکتیک و رواندرمانی تحلیلی کارکردی نمیباشد. خود این رویکردها نیز در درونشان از جنبه نظریه آسیبشناسی روانی، مکانیزمهای تغییر و تکنیکهای مداخلهای مقداری تفاوت دارند. در این مطلب به درمانهای موج سوم و انواع آن میپردازیم. برای شروع درمان با این روش های روی مشاوره فردی کلیک کنید.
برای دریافت مشاوره در زمینه درمان های موج سوم میتوانید در ساعت از روز برای مشاوره تلفنی از طریق شماره 02191002360 و یا از طریق تلفن های ثابت شهری با شماره 9099070354 جهت ارتباط با برترین متخصصان در مرکز مشاوره روانشناسی ذهن نو تماس حاصل نمایید.
درمان های موج سوم
موج سوم درمانها، تلفیقی از سنتهای معنوی شرقی، همچون فنون مراقبه، تفکر نظارهای با رفتاردرمانی- شناختی سنتی میباشد که هایز و همکارانش این تلفیق را به عنوان موج سوم رفتاردرمانی نام نهادند. درمان های موج سوم بر آگاهی نسبت به لحظه حال و پذیرش آن تاکید میکنند. همچنین در این رویکرد به کمک طرحوارهها به فرایند درمان کمک مینمایند. طرحوارهها حاکی از باورهای بنیادینی است که تشکیلدهنده دیدگاه شخص راجع به خود، دیگران و جهان اطراف میباشد. این طرحوارهها، سازههای فرضیاند که بازنمایی معانی در آنها ذخیره میگردد.
برای آشنایی با طرحواره درمانی کلیک کنید.
شباهتها و تفاوت موج سوم درمان شناختی با دو نسل پیشین
فرضیه رویکردهای دو نسل اول رفتار درمانی (BT) این است که حالتهای روانی، احساسات و حالات فیزیولوژیکی خاصی به رفتار ناکارآمد منجر میشوند. از این رو، مداخله درمانی یعنی حذف یا حداقل کاهش این رویدادهای داخلی مشکلساز میباشد. ولی در روشهای درمانی موج سوم، اهداف درمانی تنها کاهش صرف علایم نیست. بلکه رشد مهارتها با هدف بهبود فراوان کیفی و کمی فعالیتهایی که از نگاه بیمار باارزش میباشند نیز مدنظر است.
حتی در مورد مراجعینی هم که شدت بیماریشان زیاد است، درمانهای موج سوم بر توانمند سازی و افزایش مهارتها و الگوهای رفتاری تاکید میکنند و در بسیاری از زمینهها استفاده میشود. دلیل تاکید بر ایجاد مهارتهای رفتاری سالم، این است: فرایندهایی که بیمار بطور مداوم با آنها دست و پنجه نرم میکند (قضاوت و تلاش برای کنترل تجربیات درونی) با تجربیات درونی رواندرمانگر همانند است، این شیوههای درمانی همانقدر که برای بیمار مناسباند، برای رواندرمانگر نیز مفیدند.
انواع درمانی های رایج موج سوم
درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد
(ACT) درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد یک رویکرد فرایندمدار و یکی از روان درمانی های موج سوم میباشد. بر خلاف شناختدرمانی سنتی در این رویکرد، محتوای افکار و باورهای بیماران را ارزیابی نمیکنند؛ بلکه به فرایندهای شکلگیری آسیبشناسی روانی در بافت و زمینه مشکل توجه میگردد. انعطافپذیری روانی و اجتناب تجربی دو مفهوم کلیدی این نوع درمان است. انعطافپذیری روانشناختی به این معناست که بیمار توانایی انتخاب عملی گزینه مناسب را در بین گزینههای مختلف کسب کند، نه این که فقط برای اجتناب از افکار، احساسات و تمایلات آشفته، انجام کاری به فرد تحمیل شود. اجتناب تجربی هم یعنی شخص تمایلی ندارد در تجربیات خصوصی خاصی بماند و تلاش میکند تا شکل یا فراوانی این تجربیات را اصلاح کند.
برای آشنایی کامل با درمان مبتنی بر پذیرش و تعهد کلیک کنید.
درمان های موج سوم | رفتاردرمانی دیالکتیکی
رفتاردرمانی دیالکتیکی (DBT)رویکردی رواندرمانگرانه که مارشا لینهان در درمان مشکلات افراد مبتلا به اختلال شخصیت مرزی که شدیدا در معرض خودکشی بودند، ابداع کرد. در سال 2001 رفتاردرمانی دیالکتیکی عنوان روش درمانی با پیشینه تجربی در اختلال شخصیت مرزی را دریافت نمود و امروزه نیز تنها شکل درمان سرپایی و مؤثر بر این اختلال میباشد.
این رهیافت بر نظریه زیست-اجتماعی تبادلی مبتنی است؛ که به بررسی علت مشکلات تنظیم خلق در اختلال شخصیت مرزی میپردازد. همچنین راهبردهای درمان شناختی- رفتاری را با جنبههایی از مراقبه ادغام مینماید. درمانگر در این روش برای این که این دو دیدگاه متضاد را در قالب یک مجموعه منسجم از اصول درمانی سنتز (ساختن) کند، از فلسفه دیالکتیکی استفاده مینماید.
برای آشنایی با روش درمان وجودی و گشتالت درمانی کلیک کنید.
شناختدرمانی مبتنی بر ذهن آگاهی
شناخت درمانی مبتنی بر ذهن آگاهی (MBCT) ابتدا به عنوان روشی برای پیشگیری از عود افسردگی معرفی شد. این روش درمانی، جنبههایی از شناخت درمانی را با تکنیکهای مراقبه ترکیب میکند. هدف این درمان آموزش کنترل توجه به بیماران میباشد تا تغییرات خلقی خود را شناسایی کنند و از شروع دوره مجدد اختلال جلوگیری نمایند.
از سویی هم بیماران در برنامه شناختدرمانی مبتنی بر ذهن آگاهی میآموزند تا به جای توجه به افکار و احساسات ناکارآمد، به بدن و طبیعت اطرافشان بیشتر توجه نمایند. همچنین این مدل درمانی فرض را بر این میگیرد که مکانیسم درمانی فعال، باید بتواند مفروضههای ناکارآمد و باورهای هستهای را براساس ساختارهای منطقی تغییر دهد. به دنبال چنین تغییراتی است که نشانههای بیماری فروکش خواهند کرد.
کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی
کابات زین (1990) نخستین بار، کاهش استرس مبتنی بر ذهن آگاهی (MBSR) را برای طیف وسیعی از افراد مبتلا به اختلالات مرتبط با استرس و درد مزمن در دانشگاه پزشکی ماساچوست به کار برد. مبنای ذهن آگاهی مبتنی بر شناخت درمانی است، در این الگوی درمانی، ذهن آگاهی به این معناست که توجه عمدی شخص را به تجربهای که در حال حاضر جریان دارد، متمرکز کنند. این توجه دارای ویژگی غیرقضاوتی و همراه با پذیرش میباشد و تاکیدش بر روی تمرینهای نشستن، مراقبه قدمزدن و بعضی تمرینهای یوگا است.
برای آشنایی بیشتر با روش درمان ای اف تی کلیک کنید.
فعالسازی رفتاری
فعالسازی رفتاری (BA)یک نوع رفتاردرمانی محض و مبتنی بر تحلیل تابعی رفتار میباشد، که اگر چه در درمان اغلب اختلالات کاربرددارد، ولی بیشتر در درمان افسردگی استفاده میشود. کانون درمان فعالسازی رفتاری، اجتناب رفتاری است. در این درمان به بیمارمیآموزند که در برخورد با شرایط محیطی آزاردهنده و ناکامکننده، به جای اجتناب، با رفتاری فعالانهتر به آن شرایط واکنش نشان دهد. از مهمترین خصوصیات این درمان ایناست که، از نظر زمان و هزینه مقرون به صرفه میباشد، امکانات خوب و سهولت در اجرا، همراه با راهنمای درمانی و همچنین پروتکل درمان با ویژگیهای فردی بیمار منطبق میباشد.
رواندرمانی تحلیل تابعی
این روش درمانی یا (FAP)مبتنی بر اصول رفتارگرایی رادیکالی اسکینر و تحلیل رفتار میباشد و تاکیدش بر نقش تقویت مشروط است. این مدل با رویکردی رفتاری به درمان تأکیدی دقیق بر جنبههای درمانی و روابط (تعاملات) نزدیک بین درمانگر – مراجع دارد، تا فرصتی پیش آید که رفتار بهبود یافته فورا شکل گیرد و تقویت یابد. برای تبیین نحوه ایجاد مشکلات زندگی در جلسه درمان، اصول تحلیل تابعی این است که فرصتهایی برای تغییر درمانی و تعمیم غیرمستقیم بهبودیهای حاصله از جلسه درمان به زندگی روزمره واقعی فراهم آید.
زوجدرمانی رفتاری تلفیقی
زوجدرمانی رفتاری تلفیقی (IBCT)که از زوجدرمانی رفتاری سنتی نشات گرفته توسط آندروکریستنسن و نیل جاکوبسون ابداع شد. اولین بار در سال 1995 به عنوان یک درمان ابتکاری به صورتی جامع معرفی شد. هدف زوجدرمانی رفتاری تلفیقی پذیرش عاطفی از طریق رهاسازی احساسات آسیبپذیر است، تا احساس همدلی را تقویت کند و تغییر رفتار میسر گردد. این مدل نشان داد که ناراحتیهای موجود بین زن و شوهر به خاطر تفاوتهای آنها به وجود نمیآید. بلکه به وسیله نحوه واکنش به این تفاوتهای اجتنابناپذیر و تلاش برای حذف آنهاست که ایجاد میشود.
درمان سیستم تحلیل رفتاری- شناختی
درمان سیستم تحلیل رفتاری شناختی (CBASP) را جیمز پی. مک کالوگ استاد روانپزشکی و روانشناسی دانشگاه ویرجینیای آمریکا ابداع کرد. این روش درمانی نتیجه بیش از 30 سال پژوهش و کار بالینی و درمانی وی است. این مدل، روش جدیدی در درمانهای موج سوم است و مخصوصا برای درمان افسردگی مزمن طراحی شده است. در این رویکرد، درمان بین فردی را با درمان شناختیرفتاری ترکیب میکنند.
علائم و نشانههای زیستی، روانی و اجتماعی افسردگی مزمن، در نتیجه رشد متوقف شده در مرحله پیش عملیاتی پیاژه (در بیماران با شروع زودرس) یا تشدید بازگشت هیجانی کلی (در بیماران با شروع دیررس)، مشاهده شده است. در این درمان، بیماران میآموزند که الگوهای رفتاری و شناختیشان، چگونه مشکلات بینفردی و الگوهای غیرانطباقی از رفتار بینفردی را به وجودمیآورد و تداوم میبخشند. تمرکز اولیه نیز در این رویکرد بر تعاملات بین فردی میباشد.
برای دریافت مشاوره در زمینه درمان های موج سوم میتوانید در ساعت از روز برای مشاوره تلفنی از طریق شماره 02191002360 و یا از طریق تلفن های ثابت شهری با شماره 9099070354 جهت ارتباط با برترین متخصصان در مرکز مشاوره روانشناسی ذهن نو تماس حاصل نمایید.
سوالات متداول
در این رویکرد درمانی بیشتر روی آگاهی نسبت به لحظه حال و پذیرش آن تاکید میشود. و به کمک طرحوارهها که باورهای بنیادین و تشکیلدهنده دیدگاه شخص نسبت به خود، دیگران و جهان اطراف است، به درمان کمک میکنند.
دو نسل اول درمانی، حالتهای روانی، احساسات و حالات فیزیولوژیکی خاصی را علت رفتار ناکارآمد میدانست و هدفش حذف یا کاهش این رویدادهای داخلی مشکلساز بود. ولی در درمانهای موج سوم، تنها کاهش صرف علایم هدف نیست. بلکه رشد مهارتها و تواناییها با هدف بهبود زیاد کمی و کیفی فعالیتهایی که از نگاه بیمار باارزش میباشند است.