اجازه گرفتن برای بیرون رفتن

کانال تلگرام روانشناسی      اینستاگرام روانشناسی

اجازه گرفتن برای بیرون رفتن از پدر و مادر، گاها برای بسیاری از دختران و پسران به خصوص آن‌هایی که در سنین نوجوانی قرار دارند، به یک چالش تبدیل می‌شود. پدر و مادر به خاطر نگرانی‌هایی که در مورد فرزندانشان دارند و همینطور اخبارهایی که هر روزه در مورد آسیب رسیدن به نوجوانان در فضای مجازی و دیگر رسانه‌ها می‌شنوند، کمتر به فرزندان خود اجازه تنها بیرون رفتن را می‌دهند.

اگر فکر می‌کنید بزرگ شده‌اید و به سنی رسیده‌اید که باید استقلال خود را به دست آورید، می‌توانید با برخی اقدامات، اعتماد پدر و مادر خود را جلب کنید و برای بیرون رفتن از آن‌ها اجازه بگیرید. در صورتی که در این زمینه با سوالی مواجه هستید، می‌توانید از خدمات مشاوره نوجوان استفاده نمایید.

برای دریافت مشاوره در زمینه اجازه گرفتن برای بیرون رفتن می‌توانید در هر زمان از روز برای مشاوره تلفنی با برترین متخصصان در مرکز مشاوره روانشناسی ذهن نو از طریق شماره 02191002360 و یا از طریق تلفن های ثابت منزل با شماره 9099070354 تماس بگیرید.

اجازه گرفتن برای بیرون رفتن

در برخی موارد، پدر و مادر سعی دارند فرزند خود را محدود کنند. ایجاد محدودیت برای فرزند به ویژه فرزندانی که در دوران نوجوانی قرار دارند، چالش‌هایی را هم برای والدین و هم بچه‌ها ایجاد می‌کند.

از نمونه‌های ایجاد محدودیت والدین برای فرزندان، ندادن اجازه برای تنها بیرون رفتن است. اگر عدم اجازه برای استقلال داشتن نوجوان از سوی والدین تداوم داشته باشد، حتمی به موضوعی ناراحت کننده تبدیل می‌شود.

بچه‌هایی که پدر و مادرشان اجازه نمی‌دهند که با دوستانشان بیرون بروند، احساس می‌کنند در برابر دوستان خود نتوانسته‌اند آنطور که باید باشند و این مسئله حتی می‌تواند اعتماد به نفس و استقلال‌یابی آنان را با مشکل مواجه کند. برای آشنایی با راه‌های رشد استقلال طلبی نوجوان کلیک کنید.

جلب رضایت والدین

چگونه پدر و مادرمان را برای بیرون رفتن راضی کنیم؟

اگر جزء آن دسته‌ از افراد هستید که پدر و مادرتان به شما اجازه نمی‌دهند تا همراه دوستان خود به بیرون بروید، می‌توانید از برخی راهکارهای موثر برای جلب رضایت آن‌ها استفاده کنید. در ادامه به اقداماتی که با آن‌ها می‌توانید جواب مثبت را برای بیرون رفتن از خانه، از پدر و مادر خود بگیرید؛ اشاره کرده‌ایم.

1- خوب رفتار کنید

شما به عنوان فرزند در خانواده، در صورتی می‌توانید به پدر و مادر خود ثابت کنید که بزرگ شده‌اید و می توانید مستقلانه برخی کارها را انجام دهید که رفتار مناسبی داشته باشید.

در واقع رفتارتان در خانه و با دیگر اعضای خانواده گویای این موضوع خواهد بود که می‌توانید به عنوان یک فرد عاقل و بالغ زمان‌هایی را به تنهایی به بیرون بروید و یا بدون هیچ مشکلی با دوستانتان وقت بگذرانید.

برای اینکه رفتار خوب خود را نشان دهید، می‌توانید با والدین و با خواهر و برادر خود مهربان باشید، درس‌هایتان را به موقع انجام دهید و حتی در خانه نیز به پدر و مادر خود کمک کنید.

بیشتر بخوانید : نیازهای نوجوان

2- اجازه برای بیرون رفتن | به هیچ وجه دروغ نگویید

برای اینکه اعتماد پدر و مادر را به خود جلب کنید، به هیچ وجه نباید دروغ بگویید. مثلا اگر می‌خواهید با دوستان‌تان بیرون بروید دقیقا به آن‌ها بگویید که قرار است کدام یک از دوستان‌تان را ببیند و به کجا بروید.

لازم است همواره به یاد داشته باشید حتی یک دروغ می‌تواند اعتماد شکل گرفته میان شما و والدین‌تان را از بین ببرد. عدم صداقت باعث می‌شود آن‌ها به شما اجازه ندهند تا به تنهایی در برخی کارها اقدام کنید و در نتیجه اجازه برای بیرون رفتن نخواهند داد.

حتما درباره اهمیت راست گفتن به پدر مادر کلیک کنید.

3- به آن‌ها اطمینان دهید که در تماس می‌مانید

وقتی می‌خواهید از پدر و مادر خود برای بیرون رفتن اجازه بگیرید، سعی کنید نگرانی آن‌ها را در مورد خودتان درک کنید. به همین دلیل می‌توانید به آن‌ها بگویید زمانی که می خواهید به بیرون از خانه بروید، دائما با آن‌ها در تماس هستید.

اینکه خانواده‌تان در هر ساعت بتوانند از شما اطلاع داشته باشند، نگرانی آن‌ها را کم می‌کند و به تدریج به این باور می‌رسند که شما زمانی که بیرون از خانه تنها هستید، توانایی مراقبت کردن از خود را دارید.

4- اجازه برای بیرون رفتن | درخواست خود را با آرامش مطرح کنید

بد نیست بدانید که روانشناسان بر این باورند که اگر درخواستی همراه با داد و بحث باشد، احتمال شنیدن نه در آن قوی‌تر است.

بنابراین وقتی می‌خواهید از پدر و مادر خود درخواست کنید که با دوستان‌تان به بیرون بروید، با آن‌ها وارد بحث شوید.

با آرامش با پدر و یا مادر خود صحبت کنید و با ایجاد و القای احساس خوب در آن‌ها بخواهید که به شما اجازه دهند ساعاتی را به تنهایی به بیرون بروید.

5- زمان مناسب را انتخاب کنید

برای اجازه گرفتن از پدر و مادر خود، زمان مناسبی را انتخاب کنید. زمان‌هایی که پدر و مادرتان یک روز کاری شلوغ را پشت سر گذاشته‌اند و یا به هر دلیل خسته و عصبی می‌باشند، احتمال اینکه نه بشنوید زیاد است.

سعی کنید در زمان هایی که والدینتان انرژی کافی دارند و به اصطلاح شاد و سرحال هستند، با آن‌ها صحبت کنید و برای بیرون رفتن در طبیعت، سینما، کتابخانه و … اجازه بگیرید.

6- اجازه برای بیرون رفتن | با والدین خود معامله کنید

وقتی از مادر و یا پدرتان می‌خواهید که به شما اجازه دهند تا به تنهایی بیرون بروید، به او قول بدهید در انجام کارهای دیگر کوتاهی نمی‌کنید.

قول دادن می‌تواند به شما کمک کند تا زودتر به خواسته خود برسید و بتوانید اجازه انجام کارهایی که دوست دارید را از مادر و یا پدرتان بگیرید. البته این اقدام زمانی کارساز خواهد بود که بعد از رسیدن به خواسته خود، سر قولتان نیز بمانید.

7- مسئولیت پذیر باشید

همانطور که پیش تر نیز اشاره کردیم، زمانی می‌توانید به والدین خود نشان دهید که بزرگ شده‌اید و می‌توانید کارهای خود را انجام دهید که آن‌ها متوجه مسئولیت پذیری شما بشوند.

اگر وظایف خود را به درستی انجام دهید و به قول‌هایی که می‌دهید عمل کنید، پدر و مادرتان احساس می‌کنند که شما به همان اندازه که باید مسئولیت کارهای خود را بر عهده گرفته‌اید و در واقع حرف و عمل شما با هم همخوانی دارد.

مسئولیت پذیری بیش از هر عامل دیگری می‌تواند والدین شما را مجاب کند تا به شما اجازه دهند که به تنهایی بیرون بروید. بهتر است شما نیز در همین راستا آن‌ها را ناامید نکنید و اگر به شما اجازه دادند به تنهایی بیرون بروید، سرموقع نیز به خانه برگردید.

8- والدین خود را مجبور نکنید

وقتی با مادر و پدر خود صحبت کردید و از آن‌ها خواستید که به شما اجازه دهند تا به بیرون بروید، سعی نکنید والدین خود را وادار و یا مجبور به دادن جواب مثبت کنید. کمی زمان دهید تا به صحبت‌های شما فکر کنند.

حتما از صفحه اینستاگرام ذهن نو و کانال تلگرامی ذهن نو دیدن نمایید.

9- جواب منفی را به مثبت تبدیل کنید

اگر والدین‌تان در همان ابتدای صحبت، به درخواست شما برای بیرون رفتن پاسخ منفی دادند، سعی کنید از آن‌ها دلیل مخالفت‌شان را جویا شوید.

در صورتی که پاسخ والدین‌تان شامل دلایل مبهمی بود، سعی کنید با آوردن دلایل درست و منطقی آن‌ها را مجاب کنید. فقط باید تمامی این صحبت‌ها در زمانی که هر دو طرف در آرامش هستند، انجام شود.

10- به تصمیم‌شان احترام بگذارید

شما اگر در سن نوجوانی قرار دارید و پدر و مادرتان اجازه تنها بیرون رفتن را به شما نمی‌دهند، لازم است نگرانی های آن ها را درک کنید و بر تصمیم و صلاح دیدشان احترام بگذارید. آن‌ها با این کار شما، متوجه می‌شوند که فرزندشان بزرگ و فهمیده شده است و امکان دارد در آینده این اجازه را برای تنها بیرون رفتن به شما بدهند. برای بهبود این وضعیت بهتر است درباره خود اطلاعاتتان را تکمیل کنید، بنابراین مقاله روانشناسی نوجوان را مطالعه نمایید.

برای دریافت مشاوره در زمینه اجازه گرفتن برای بیرون رفتن می‌توانید در هر زمان از روز برای مشاوره تلفنی با برترین متخصصان در مرکز مشاوره روانشناسی ذهن نو از طریق شماره 02191002360 و یا از طریق تلفن های ثابت منزل با شماره 9099070354 تماس بگیرید.

کانال تلگرام روانشناسی      اینستاگرام روانشناسی


شماره تماس ذهن نو

‫82 دیدگاه ها

  1. سلام امیر هستم تولد یکی از دوستامه داخل مدرسه اما مامانم میگه نمیتونی با اسنپ بری نمیدونم چیشده

    1. سلام امیر عزیز برای اینکه این موضوع حل بشه بهتره ابتدا دلایل مادر رو بشنوید، برای اینکار در یک وقتی که ایشون آرامش بیشتری دارن در کنارشون بنشینید و میزان اهمیت رفتن به این مهمانی را برایش توضیح دهید و از او بخواهید دلیل اجازه ندادنش را هم توضیح دهد اینگونه می تونید به یک نتیجه ای که مورد توافق هر دوی تان باشه برسید

      1. سلام دخترم .
        من از خونه رفته بودم و دوباره برگشتم خونه و نزدیک 9 ماه هستش که دیگه فکری به سرم نزده و پشیمون شدم از کارم ولی مادر و پدرم قبول نمیکنن و هنوز بهم اعتماد ندارن و اجازه هیچ کاری بهم نمیدن گوشیم رو هم شکوندن و این گوشی مادرمه ..
        من میخوام پشیمونیم رو بهشون ثابت کنم ولی آخه چطوری!؟؟؟
        16 سالمه

      2. من ميخوام برم بيرون اما ﭘدرم ميره سر كار و ازم ميخواد بمونم ﭘيش مادرم بمانم
        ﭼكار كنم

      3. من ميخوام برم بيرون اما ﭘدرم ميره سر كار و ازم ميخواد بمونم ﭘيش مادرم بمانم
        ﭼكار كنم
        ممنونم از ذهن نو

      4. میشه منم کمک کنید میخام با دوستم برن بیرون پدرم نمیذاره میگه بچه هستی از این حرفاشون دارم افسردگی میگیرم

      5. من یه دخترم مثل تمامی دختران ایرانی که محدود هستن محدودم اما فقط میخوایه چیزی رو به مادرا بگم :اگه اجازه نمیدین کارهایی که دوست داریم رو انجام بدیم و آبرو برایه شما مهمتر از بچتون هستش من واقعا متاسفم و میخوام بگم با این کارتون بچتون رو نابود میکنید بعدش اینجا مینویسین که نمیدونم چرا همش تو اتاقشه درونگرا شده نه درونگرا نشده نابود شده
        غرورش ،قلبش شکسته و تو باعث این اتفاق شدی
        ولی ما هایی که یه روزی مادر میشیم بهترین مادر بودن رو برایه شما مادر هایه بی فکر یاد میدیم
        همین

        1. من موافقم ولی اگه یه رفتار نامناسبی از بچشون ببینن صد در صد بهش اجازه نمیدن بره بیرون

    2. سلام من مادرم نمی‌ذاره با دوستام برم بیرون وقتی ازش اجازه میگیرم میگم مثلا امیر گفته بیا بریم بیرون میگه نمیخواد بری بشین تو خونه خدا شاهده همه کار براش میکنم که فقط شاد باشه ولی یه ذره هم به نیاز های من توجه نمیکنه

  2. من مامانم به هیج عنوان اجازه نمیده میگه همین مونده دختر بچه بره بیرون اما من همه ی دوستام میرن بیرون تازه من میخوان مثلا پیاده روی یا بازار برم میگه بابات نمیزاره اصلا نمیدونم چزشده که حساسیت شون نسبت به من زیاد شده

    1. سلام موژان هستم
      من هرچقد از پدرم اجازه میگیرم که برم بیرون اجازه نمیده در حالی که فقط من با یکی از دوستام که همسن خودمه میخوام ساعت پنج صبح برم پارک ورزش کنم بعد اون پارکه جوری هست که از پنجره خونمون میشه دید واقعا نمیفهمم این دیگه چه اجازه ندادنی اصلا متوجه نمیشم

  3. من مامانم به هیج عنوان اجازه نمیده میگه همین مونده دختر بچه بره بیرون اما من همه ی دوستام میرن بیرون تازه من میخوان مثلا پیاده روی یا بازار برم میگه بابات نمیزاره اصلا نمیدونم چزشده که حساسیت شون نسبت به من زیاد شده

    1. من مادرم خیلی دوسم داره و هرچی ازش بخوام قبول میکنه اما…. بیشتر اوقات همش میگه بابات هرجفتمونو دعوا میکنه??*o(╥﹏╥)o*

    1. سلام ما خونه ۳ طبقه داریم ماله خودمون هستش طبقه پایین دوتا بچه دارن پسر خودمم پسرم
      میگه تو حیاط اصلا اجازه نمیدم بری
      حتی بمیری عمرا بزارم بازی کنی
      آخه چرااا؟
      طبقه پایین هم دوست دارن من برم باهاشون بازی کنم طبقه پایین مادرش میزاره اما مادر من نه آخهههه چرااا؟

  4. سلام دخترم .
    من از خونه رفته بودم و دوباره برگشتم خونه و نزدیک 9 ماه هستش که دیگه فکری به سرم نزده و پشیمون شدم از کارم ولی مادر و پدرم قبول نمیکنن و هنوز بهم اعتماد ندارن و اجازه هیچ کاری بهم نمیدن گوشیم رو هم شکوندن و این گوشی مادرمه ..
    من میخوام پشیمونیم رو بهشون ثابت کنم ولی آخه چطوری!؟؟؟
    16 سالمه

    1. سلام بهتره کمی صبور باشید، پدر و مادر تون نگران شما هستن و محدودیت هایی که اعمال می کنن به خاطر ترس شون هست. تلاش کنید ارتباط تون رو باهاشون بازسازی کنید برای این کار باهاشون در مورد مسائل مختلف صحبت کنید، تک روی رو کنار بگذارید و برای رسیدن به خواسته هاتون از مذاکره و گفتگوی موثر استفاده کنید.

      1. سلام من دخترم
        مامانم نمیزارن با دوستام برم بیرون و هرموقع بحثش که میشه اصن واینمیسته تا من حرفم تموم بشه و میگه نه
        دلیلشم اینه که می‌ترسه ازم سواستفاده بشه ولی خب این همه دختر همسن و سال من میرم بیرون و. اتفاقی واسشون نیوفته من واقن حسرت میخورم وقتی میبینم دوستام میرن بیرون و باهم چقد شادن

    2. سلام درنا هستم من می‌خوام با دوستام دو روز دیگه برم بیرون شهربازی به آجیمم گفتم گفت باهات میام آجیم از خودم بزرگتره دانشگاه می‌ره مامانمم ثبات یبار دوستام رو دیده حتی مامانا شون رو باهاشون رفتیم بیرون حتی …
      مامانم اون روز می‌ره تهران حالا میگم یک روز قبلش بریم هنوز اینو بش نگفتم ولی تا الان ک مخالفه منم دیگ نگفتم هیچی نمی‌دونم چکار کنممم

  5. سلام من قراره برم تولد دوستم ولی مامانم میگه به بابات اجازه نمیده بعد بابام میگه خطرناکه کرونا هست نمیشناسیشون ولی ما از کلاس اول میشناسمش

    1. من ی 5 ماه هست ک مادرم گوشیمو گرفته و من هم از کاری که کردم پشیمونم ولی نمی دونم چیکار کنم حتی بهم اجازه نمیده که بیرون برم نمیدونم چیکار کنم همش فک میکنم….

  6. سلام
    دخترم امروز تولد دوستمه و خیلی دخترونه هسته و توش پسر هم نیست اما بابام میگه نمیتونم ببرمت وقت ندارم ولی من خیلی دوست دارم برم

    1. سلام قبل از هر چیز باید در نظر داشته باشید که والدینتون پیش از هر چیز به دنبال امنیت و خوبی شما هستند. پس با در نظرگرفتن این اصل می تونید رفتار و پاسخی منصفانه به پدرتون بدهید. حتی اگر موفق به راضی کردن او نشدید ایرادی ندارد. شما آرامش خودتان را حفظ کنید و از او برای مخالفتش علت جویی کنید. در نهایت میتونید از خدمات مشاوره خانواده هم استفاده کنید.

  7. سلام
    دخترم، میخام با دوستام برم بیرون حتی به بابام میگم خودت منو ببر اما قبول نمیکنه دوستامو هم میشناسن و میدونن آدمای خوبین اما بازم مخالفت میکنن حتی برای یه سینما رفتنه ساده

    1. سلام افراد زیادی همسن و سال شما هستند که شرایط مشابه شما را دارند. پس بهتر است پیش از هر چیز این مساله را فردی نکنید و نگاه تان را بزرگ تر نمایید. در مورد خواسته ها و نیازهایتان با والدین صحبت کنید و با همفکری ان ها ببینید که چه راههایی برای رضایت هر دوطرف وجود دارد. نگرانی آن ها را درک کنید و برای ایجاد آرامش در خانه تلاش کنید.

    2. این محدودیت هایی ک مادر و پدرا اسمشو گذاشتن مراقب و بهش افتخارم میکنن باعث نمیشه بچتون اون کار هارو انجام نده درواقع ممکنه بدون اطلاع شما انجام بده
      من ۱۵ سالمه ی شهرک نمیتونم برم
      با بدبختی رفتم خونه دوستم زرت زرت زنگ میزد بیا بیا بیا
      بلاخره من به اعنوان یک نوجوون حق دارم ی تایمی رو با دوستام بگذرونم
      وقتی اسم بیرون میاد داد بیداد میکنه ک نمیدونم من رفیق باز بودم یا بابات ک رفیق بازی میکنی
      دختر باید بشینه خونه رفیق چیه
      من هشتمم تو این هشت سال یک دوست تازه پیدا کردم مامانم اجازه نمی‌داد دوست شم میگفت چیز بد ازشون یاد میگیری
      الانم میگه به حق علی اینم بره گمشو تنها بمونی🙂
      هرچی بگم ی جوابای صد من یقاز میده حالم بهم میخوره
      در نتیجه بهش نمیگم میخام برم بیرون
      لطفا کنترل گرا نباشید

  8. من پدرم نمیزاره برم بیرون هیچ مشکلی نداره هیچکس محدود کرده منو خیلی نمیزاره برم بیرون گوشیمو نگا میکنه چک میکنه میگیره بد رفتاری اینا نمیدونم چی کار کنم

    1. سلام عسل عزیز چک کردن ریشه در بی اعتمادی داره . روزی که اعتماد پدر رو بدست آورید مسلما او از این رفتار دست خواهد کشید.

      1. سلام
        من یه دخترم که تو خانواده ای به دنیا اومدم که رو دختر خیلی حساس هستن
        من 15 سالمه
        هر بار از مادرم خواستم برم بیرون به من اجازه نمیده
        دوستای من همیشه بیرون میرن و با هم میگردن
        خب منم دوست دارم بلاخره منم انسانم اما نمیزارن
        این شرایط خیلی خستم کرده و الان آدم بسیار عصبی شدم که حتی صدای صحبت کردن مادرم با تلفن هم ک میاد من عصبی میشم ینی اصلا نمیتونم با کسی حرف بزنم
        الان یک ساله که من به مامانم التماس میکنم
        اونموقع خیلی ب مادرم احترام میزاشتم اما از وقتی عصبی شدم یخورده پرخاشگری میکنم ولی خب دست خودم نیست من واقعا نمیدونم باید چیکار کنم?

        1. سلام همیشه یه راه حلی هست. اگر مادر در این باره طفره میرن بهتره با پدر صحبت کنید. و در نهایت از آن ها بخواهید که برای استعدادهای شما در این سن یک برنامه ریزی داشته باشند. اگر اجازه بیرون رفتن با دوستان به شما داده نمیشه پس والدین باید زمینه ای برای رشد مهارت های ارتباطی شما پیدا کنند. در این خصوص با آن ها صحبت کنید و از آن ها بخواهید که برای این سن شما هم یک برنامه ریزی درست داشته باشند. با ان ها همفکری کنید و به جای لجاجت و بد خلقی به دنبال راهکار باشید.

  9. سلام من میخوام فردا با دوستام برم بیرون مامانم راضی نمیشه درحالی که بهم اعتماد داره چون همه چیزو بهش میگم و هیچوقت دروغ نمیگم
    ولی نمیدونم چجوری راضیش کنم

    1. سلام بهتره این بار هم شما به مادر اعتماد کنید. شاید مادر مسائلی در ذهنشان هست که اینبار این اجازه را به شما نمیدهند. پس صبور باشید

  10. سلام دخترم.
    من هفته پیش با دوستام رفته بودن اتاق فرار تازه بابام امد و نشست تا بازی تمام شه بعد الان دوباره این هفته میخوایم بریم اول خونه دوستم بعد شهربازی الان خجالت میکشم بهش بگم

    1. سلام آنیتا جان اگر برای بیان خواسته تان ابتدا اطمینان پیدا کنید که آیا این خواسته قلبی شماست یا نه. با رفتن و نرفتن تان چه جیزهایی به دست می آوریدو یا چه چیزهایی از دست می دهید. سپس موضوع را با پدر مطرح کنید و نظر ایشان را جویا بشید. مطمئنا نتیجه بهتری از عدم بیان خواسته های تان خواهید گرفت.

    2. سلام
      من یه دخترم که تو خانواده ای به دنیا اومدم که رو دختر خیلی حساس هستن
      من 15 سالمه
      هر بار از مادرم خواستم برم بیرون به من اجازه نمیده
      دوستای من همیشه بیرون میرن و با هم میگردن
      خب منم دوست دارم بلاخره منم انسانم اما نمیزارن
      این شرایط خیلی خستم کرده و الان آدم بسیار عصبی شدم که حتی صدای صحبت کردن مادرم با تلفن هم ک میاد من عصبی میشم ینی اصلا نمیتونم با کسی حرف بزنم
      الان یک ساله که من به مامانم التماس میکنم
      اونموقع خیلی ب مادرم احترام میزاشتم اما از وقتی عصبی شدم یخورده پرخاشگری میکنم ولی خب دست خودم نیست من واقعا نمیدونم باید چیکار کنم?

  11. سلام من میخام برم با دوستام بیرون مامانم نمیزاره هر کاری نوشتید کردم ولی نمیزاره ۱۵ سالمه ولی مثل زندانیایی که بهشون حبس ابد خورده زندگی میکنم

  12. سلام من دخترم و ۱۶ سالمه از نظر بیرون رفتن با دوستام مشکلی ندارم و بهم اجازه میدونی مدرسه ما میخواد مارو ببره اردو راهیان نور و همه دوستام میخوان برن ولی پدر من اجازه نمیده کلی اصرار کردم ولی جواب نداده خیلی ناراحتم همش گریه میکنم

  13. اقا ما میخواهیم بریم با دوستان والیبال بزنیم
    واقعا هم بچه های خوبی هستند به خداوند که دختری هم در کار نیست
    مادر من اجازه نمیده
    چه کنم
    پسرم

  14. سلام
    با دوستان میخوایم بریم ورزش که متاسفانه مادر اجازه نمیدهد و واقعا هم دوستانم افراد خوبی هستند
    خودم احساس میکنم که به من اعتمادر دارن ولی فکر میکنن من به اون بلوغ نرسیدم و برام خطرناکه و منم متوجه نمیشم چرا
    ۱۵ سالمه لطفا زودتر پاسخ بدین ممنون میشم

  15. سلام،من دخترم،خیلی با مامانم حرف زدم که بزاره حداقل یه بار با دوستام برم بیرون،نزدیک ترین جاها ب خونمون رو هم در نظر داشتم،ولی اصلا نمی‌ذاره و میگه خودتو بکشی هم نمیزارم هیجا بری،هرکاری می‌کنم نمیزاره،میدونه دخترِ بدی نیستم ولی بازم نمیزاره،حتی میگم خودتم باهامون بیای ولی میگه من همینم مونده با تو برم بیرون،واقعا خسته شدم بیشتر همسنام میتونن برن..

  16. سلام ، یک عدد کنکوری ام که درسا شرایطش عالیه :_) به زور هفته ای یه بار میذارن برم سالن والیبال ، امروز یکی از بچه ها زنگ زده گفت سالن گرفته بیا بریم ، بازیکنای خوب و تاپی هم هستن حسابی کیف میده ولی اگه به خونواده بگم میگن همش می خوای بری سالن بشین درست بخون ،، 🙂
    می خوام برم ولی اگه بهشون بگم نمیذارن یه راهی پیشنهاد بدید من بپیچونم امروز برم بیرون ،،، کلک کلاس دارم و این چیزا هم جواب نمیده زرنگ تر از این حرفان

    خدا دو متر قدو کردن تو اتاق پشت میز میگن درس بخون ،،، این ظلمه

  17. با مادرم اصلا صمیمی نیستم همش مشکل داریم و اینم یکی از اخلاقایی که نمیزاره برم بیرون خودمم خیلی وضع ظاعریم بد نیست که نزارنا خیلی ساده ولی بازم نمیزارن اصلا دیونه شدم

    .
    دعا کنید فردا بتونم به راحتی برم ببینمش به خدا توکل میکنم فقط

  18. سلام من تولد یکی از سال بالایی های مدرسمونه هم محلیه ما هستن ولی مامان و بابام نمیشناسنشون
    من تاحالا نشده تنهایی جایی برم تولدی چیزی اولین باره چرا نمیزارن تازه من اهل پیچوندن و اینا نیستم چرا نمیزارن؟
    میشه راهنماییم کنید

  19. سلام من همیشه میرفتم خونه دوستم و شبو میموندم ولی پدر مادرم نمیزارن دیگه برم چرا
    یه بار رفته بود و از پدرم خواستم تا برای یه وسیله ای که لازم ندارم بیاره از اون روز به بعد دیگه نذاشتن برم

  20. سلام
    من دوست دارم بدون مادرم با دوستام از خونه برم بیرون ولی بدون خودش اجازه نمی ده
    من نمی دونم چکار کنم ?

  21. سلام
    تولد یکی از دوستانم است ولی مادرم دلیل غیر منطقی برای نرفتنم میاره میگه چون روز تولدت بهت کادوی خوب ندادن یا میگه دوست ندارم بری من چجوری راضیش کنم

    1. سلام گاهی اوقات برای بیان خواسته خودتان باید روش دیگری به کار بگیرید. اگر مادرتان دلیل غیرمنطقی می آورد پس موضوع چیزی است که او به شما نمی گوید. پس سعی کنید با درک مادرتان و از بین بردن نگرانی واقعی او کسب اجازه کنید. (در صورتی که به نتیجه نرسیدید در این باره می توانید با شماره های درج شده جهت دریافت خدمات مشاوره تماس بگیرید)

  22. سلام دخترم
    من میخوام برم خونه ی دوستم چون تولدشه بعد مامانم مخالفت میکنه و هر چی براش توضیح میدم هیچی عوض نمیشه و حتی میگم خودتون من را ببرید و بیارید .
    چی کار کنم عوض شه ؟
    من ۱۶ ساله ام

  23. سلام من میخوام برم اردو مامانم نمیزاره میگه دوستات سیگار می کشن یا یه کار دیگه میکنن میگه اوضا خرابه اجازه نمیده من دختر هستم کلاس هشتمم لطفاااا یه راهکار بهم بدین خیلی دوست دارم برم خیلی هم از شهرمان دور نیست

    1. سلام همراه عزیز شرایط و تجربیات هر کس متفاوت از دیگری است. برای رسیدن به خواسته تان نگرانی مادر را درک کنید و برای رفع آن تلاش کنید. برای مثال دوستان تان را به او معرفی کنید و یا از او بخواهید برای اطمینان از سلامت این اردو بررسی بیشتری بکند. اما در نهایت فراموش نکنید که همیشه قرار نیست به همه خواسته هایمان برسیم. نرفتن به اردو یک شکست محسوب نمی شود. پس در عین اینکه تلاش تان را می کنید بدانید که احتمال نرفتن وجود دارد.

  24. سلام من دخترم 12 سالمه و دارم میرم توی 13 سال
    مامان و بابای من کلا از اول نمیذاشتن برم تو کوچه حتی بازی کنم چه برسه برم بیرون گردش.
    الانم دوستام و همسنام میرن بیرون خوش میگذرونن.
    از نظر اعتمادم بگم که تاحالا هیچکار نکردم و هیچی براشون کم نذاشتم.
    درمورد این موضوع زیاد حرف زدیم ولی مامانم کلا گیره و دیگه اصلا وقتی هم که حرفشو میارم وسط نمیذاره حرفم تموم شه و اصلا جدی نمیگیره و توجه نمیکنه.
    میگه 18 سالت شد میزارم ولی الان نه.
    چیکار کنم غیر مستقیم بهش بگم دارن آزارم میدن.

  25. سلام من امروز میخواستم برم تولد خونه دوستم این مقاله رو خوندم بعد با مامانم صحبت کردم که چقدر برام مهمه رفتن به اونجا و اون هم بعد حرف زدن قبول کرد خیلی خوشجال شدم

  26. سلام من دختر هستم
    میخوام فردا با دو تا از دوستام به استخر برم اما پدرم اجازه نمیده و میگه باید یکی از مادر های دوستات یا مادر خودت همراهتون باشه ولی ما راحت نیستیم وقتی مامان های دوستامون بیان و در غیر این صورت پدرم اجازه نمیده میشه یه راه حل بگید ممنونتون میشم?

    1. سلام این تصمیم پدر بنا به دلایلی گرفته شده. سعی کنید علت این مساله را درک کنید و اگر راه حل بهترین به ذهن تان رسید آن را با او مطرح کنید. به او نشان دهید که دختر نوجوانی هستید که نیاز به وقت گذارند با دوستانش را دارد. به او دلایل خود را بگویید. مطمئن باشید که اگر منطقی و قابل پذیرش باشد در آرامش به یک تفاهم خواهید رسید.

  27. من دلم میخاد که با دوستام برم بیرون یه کافه ای پارکی جایی یا حتی دلم میخاد اگر چیزی لازم دارم خودم برم بخرم نه اینکه به پدر و مادرم بگم
    این موضوع واقعا داره دیونم می‌کنه همه ی دوستان من میرم بیرون اما فقط منم که نمی تونم برم بیرون

    1. سلام و درود
      دینای عزیز و سایر عزیزانی که این پیام رو میخونید
      شما تو هر سنی هم که باشید باید بدونید که مقایسه خودتان با دیگران نمیتونه راهکار مناسبی برای رسیدن به خواسته هاتون باشه. شما در جایگاه خودتان هستید و شرایط به خصوص خودتان را دارید. بله نوجوانید و نیاز به بیرون رفتن و وقت گذرانی با دوستان و همسالانتان را دارید. اما خب هر خانواده ای قوانین خودش رو داره. شما باید ببینید که چطور خانواده برای رفع نیازهای اولیه نوجوانی تون برنامه ریزی کرده. با مطالعه و صرف انرژی تون برای به دست آوردن مهارتهای جدید و رشد می تونید از این دوره لذت بیشتری ببرید. از دوران نوجوانی تون بهترین بهره را ببرید. اگر خانواده مسائل و نیازهاتون رو در نظر نمیگیرن و با اون ها در جدال هستید میتونید ازشون بخواهید برای مشاوره خانواده اقدام بکنند.

  28. من ۱۷سالمه ولی تاحالا ن تنها بیرون رفتم ن میتونم خودم واسه خودم تصمیم بگیرم حتی مهمونی دوستامم باشه نمیزاره وقتی ازش اجازه میگیرم تا حرفم تموم شه میگه ن بد دیگ چیزی نمیگم ی روزی ک اروم باشه بهش میگم بد دوباره میگ ن میپرسم چرا میگ اون ۳تا ابجیاتو گذاشتم بد شدن تورو نمیزارمکلن بجز اینا محدودیت هام خیلی زیاده بخدا خسته شدم خیلی دعا میکنم سر نماز شما هم برام دعا کنید.

  29. فردا قراره با دوستام برم بیرون هر چی از مامانم میپرسم میزاره یا نه نمیا
    زاره
    بهش این مقاله رو نشون دادم بهش گفتم ببین همسن های من چقدر ازین بابت ناراحتن تو باید یه کاری برای من و همسنام بکنی بهم گفت بزار یکم فکر کنم خدا کنه نظرش عوض بشه

  30. سلام منم محدودیت دارم در بیرون رفتن خواستم اینجا بیان کنم تا کمی از ناراحتیم کم بشه

  31. سلام من دخترم و 12 سالمه می‌خوام مامانمو راضی کنیم تنهایی برم مدرسه و بیام قبول نمیکنه خیلی روی من حساس باید چیکار کنم؟؟؟؟

  32. سلام وقتتون بخیر
    من دخترم ۱۶ سالمه
    من واقعا علت کارهاشون رو نمی‌فهمم حتی اجازه نمیدن برم خونه ی دوستم چه برسه بزارن برم تنهایی بیرون هرموقع هم که میام دلیلشو ازشون بپرسم هیچ جوابی ندارن فقط میگن دوس نداریم بری و اجازشم دست ماست و حق نداری جایی بری

  33. سلام من دخترم.
    من پدرو مادرم اجازه بیرون رفتن و بهم نمیدن ومیگن سنت کمه درصورتی ک دوست های دیگ من همش تا دیر وقت بیرونن من 13 سالمه و میخوام ک یک روز با دوستم ک شرایطش مثل منه مدرسه نریم و باهم بریم بیرون:)میدونم کارم اشتباهه من فقط دلم میخواد یکم بیرون باشم و اجتماعی باشم من حتی مامانم بهم میگه که با کی دوست باشم باکی دوست نباشم💔🙂

    1. چهارساله تو این سایت و اون سایت دنبال مطلبم که کمکم کنه بتونم اجازه بگیرم برم بیرون ۱۷ سالم شده و هنوز نمیتونم بیرون برم.

      1. دقیقا،مثل همیم
        ولی من میدونم این کارام الکیه مامانم اصن امروزی نیست و اگه این مطالبو بهش نشون بدم مسخره میکنه.تو عهد بوق مونده
        نمیدونم چطوری باید درستش کنم.بدبختم کرده
        حتی گوشیمو هم چک میکنه،تاحالا کاری هم نکردم که بهم بی اعتماد شه ولی نمیدونم چرا اینکاراشو میکنه.هربار که گوشیمو چک میکنه،چیزی پیدا نمیکنه ضایع میشه بعد بهم میگه من میدونم پاک کردی هرچی داشتی🗿
        اصلا باهم صمیمی نیستیم،بیشتر من شبیه نوکرشم…دلم میخواد زودتر بمیرم

  34. من واقعا دیگه نمیدونم چیکار کنم اصلا نمیفهممشون واقعا زندگیمو زهر کردن خسته شدم خیلی وقتا ارزو میکنم کاش تو یه خوانواده دیگه بدنیا میومدم

    1. سلام عزیزم منم مثل تو هستم دخترم30سالمه بابام نمیزارع تنهایی جای برم حتی مغازه بایدبامامانم برم واقعاسختمه من نه بچگی کردم ن جوونی کردم هیچ کاری هم بلد نیستم بکنم همش تو خونه بودم شب شده رو شده همش تو خونه روانی شدم افسرده شدم ن دوستی ن چیزی من بایدچکارکنم من بچه نیستم منم حق انتخاب زندگی کردن دارم

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *

دکمه بازگشت به بالا
دریافت مشاوره